دیروز اگر سوخت ای دوست غم برگ و بار من و تو امروز می آید از باغ بوی بهار من و تو
قلمرو فکری:
ای دوست! اگر در گذشته که رژیم شاهنشاهی حکومت می کرد، تمام استعدادهای ما هدر شد، غم نخور. زیرا آن روزها تمام شده و انقلاب اسلامی پیروز شده است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
سوخت |
سوزاند |
بار |
میوه |
برگ |
توشه |
بیت ß 3 جمله
ای دوست ß شبه جمله
دیروز:قید
امروز:قید
«و» در «من و تو» ß واو عطف
برگ و بار من و تو ß ترکیب اضافی
بوی بهار من و تو ß ترکیب اضافی
قلمرو ادبی:
بار و بهار ß قافیه (من و تو ß ردیف)
دیروز ß مجاز از پیش از جنبش اسلامی
غم سوخت ß جانبخشی
برگ و بار ß استعاره از آرزوها و امیدها
من و تو ß مجاز از ایرانیان
برگ، بار، باغ و بهار ß تناسب
دیروز و امروز ß تناسب، تضاد
مصراع دوم ß استعاره پنهان، من و تو مانند درخت، برگ و بار داریم
امروز ß مجاز از پس از جنبش اسلامی
بهار ß استعاره از انقلاب و پیروزی، نماد شکوفایی
بوی بهار می آید ß کنایه از اینکه زمان به بار نشستن ما فرامی رسد و نزدیک است، حسآمیزی
باغ ß استعاره از ایران
بار و بهار ß جناسواره
بار و باغ ß جناس ناهمسان
واج آرایی حرف «ب»
پیام:
جنبش اسلامی، ما را از غم رهاند.
آن جا در آن برزخ سرد در کوچه های غم و درد غیر از شب آیا چه می دید چشمان تار من و تو؟
قلمرو فکری:
آن دوره (رژیم گذشته) مانند برزخ پر از درد و غم بود و چشم مردم جز تاریکی ظالم و ستم چیزی نمی دید.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
برزخ |
حد فاصل بین دو چیز، در اینجا فاصله میان دوران طاغوت و انقلاب اسلامی، یعنی دوران گذار |
بیت ß 1 جمله
آیا چه ß ناهنجاری نگارشی
برزخ ß متمم
شب ß متمم
کوچه ها ß متمم
شیوه بلاغی ß تقدم فعل بر نهاد
چشمان تار من و تو ß ترکیب وصفی و اضافی («تو» معطوف است)
قلمرو ادبی:
تار ß قافیه (من و تو ß ردیف)
برزخ سرد ß استعاره از ایران استبداد زده
سرد و درد ß جناس ناهمسان
سرد ß ایهام دارد:
چشمان ß مجاز از شهروندان ایران
کوچه های غم و درد ß اضافه تشبیهی
شب ß نماد ظلم و ستم
کل بیت ß پرسش انکاری
برزخ سرد ß تناقض
واژهآرایی کلمه «آن»
واج آرایی حرف «د»
پیام:
در روزگار گذشته مردم دچار ناامیدی و غم و درد بودند
دیروز در غربت باغ من بودم و یک چمن داغ امروز خورشید در دشت آیینه دار من و تو
قلمرو فکری:
دیروز، در غم غریب بودن جامعه پر از ظلم و ستم، من بودم و مبارزان راه آزادی که در راه به دست آوردن آزادی شهید شدند. تا این که امروز آزادی در جامعه چون خورشیدی می درخشد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
غربت |
دوری از خانمان، بیگانگی |
یک چمن داغ |
غم و اندوه بسیار زیاد، شهدایی که برای آزادی تلاش کردند |
داغ |
بسیار گرم، آهن تفته که با آن بر بدن انسان یا حیوان علامت می گذراند |
آیینه دار |
آن که آیینه در پیش دارد تا عروس و جز او خود را در آن ببیند؛ در اینجا و به ویژه در ادبیات معاصر یعنی انعکاس دهنده |
بیت ß 3 جمله
دیروز من ... بودم و یک چمن داغ ß حذف فعل «بودم» به قرینهٔ لفظی
چمن ß چمن در اینجا «ممیز» واقع شده
امروز ... آیینه دار من و تو است ß حذف فعل «است» به قرینهٔ معنوی
غربت باغ آیینه دار من و تو ß ترکیب اضافی
یک چمن داغ ß ترکیب وصفی و «چمن» ممیز
قلمرو ادبی:
آیینه دار ß قافیه (من و تو ß ردیف)
دیروز ß مجاز از پیش از جنبش اسلامی
باغ ß استعاره از ایران
امروز ß پس از جنبش اسلامی
خورشید ... است ß جانبخشی، کنایه از این که جایگاه ما بلند گشته است، تشبیه
باغ، چمن و دشت ß تناسب
باغ و داغ ß جناس ناهمسان
واج آرایی حرف «د»
داغ ß استعاره از درد و غم
خورشید ß استعاره از انقلاب و حرکت
دشت ß استعاره از میهن
داغ ß ایهام تناسب:
پیام:
انقلاب اسلامی فرصتی برای تجلی استعدادهای مردمی است
غرق غباریم و غربت با من بیا سمت باران صد جویبار است اینجا در انتظار من و تو
قلمرو فکری:
زندگی ما در رنج و اندوه می گذرد پس با من به سوی خوبی ها و نیکی ها بیا به جایی که پیشرفت و شکوفایی در انتظار ماست.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
غبار |
گرد |
غربت |
غریبی، دور از خانمان |
سمت |
سو، جهت |
باران |
پاکی، آزادی |
جویبار |
جوی بزرگی که از جوی های کوچک تشکیل می شود |
بیت ß 4 جمله
غربت با من ß فعل «است» به قرینه معنوی حذف شده است
غرق ß مسند من به ترتیب متمم و مضاف الیه
انتظار من و تو ß ترکیب اضافی
صد جویبار ß ترکیب وصفی
قلمرو ادبی:
انتظار ß قافیه (من و تو ß ردیف)
غبار ß استعاره از آلودگی، ظلم و ستم
غرق غبار ß اضافه استعاری
باران ß نماد رویش و سبزی، مجاز از آزادی
جویبار ß نماد حرکت، مجاز از رهایی
صد ß مجاز از بسیار
باران و جویبار ß تناسب
صد جویبار انتظار ... است ß جانبخشی
واج آرایی حروف «غ» و «ر»
پیام:
پیوستن به پویش مردمی
این فصل فصل من و توست فصل شکوفایی ما برخیز با گل بخوانیم اینک بهار من و تو
قلمرو فکری:
این دوره، فصل شکوفایی من و توست که به انتظار بهار بوده ایم. برخیز هم نوا با گل نغمه سرایی کنیم که بهار من و تو می آید.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
خواندن |
آواز خواندن |
اینک |
اکنون |
فصل شکوفایی ما |
زمان آزادی ما است |
بهار |
آزادی |
فصل |
دوره، منظور زمان پس از جنبش اسلامی است |
بیت ß 4 جمله
فصل شکوفایی ما ß حذف فعل «است» به قرینه لفظی
نقش فصل به ترتیب ß نهاد، مسند، مسند
اینک ß نهاد
فصل من و تو ß ترکیب اضافی
فصل شکوفایی ما ß ترکیب اضافی
بهار من و تو ß ترکیب اضافی
قلمرو ادبی:
بهار ß قافیه (من و تو ß ردیف)
شکوفایی ß استعاره پنهان
گل ß نماد، استعاره از انقلاب و تجلیّات آن
بهار ß استعاره از زمان شکوفایی ما
با گل بخوانیم ß جانبخشی، استعاره پنهان
واژه آرایی کلمه «فصل»
پیام:
انقلاب اسلامی، فصل شکوفایی ماست
با این نسیم سحرخیز برخیز اگر جان سپردیم در باغ می ماند ای دوست گل یادگار من و تو
قلمرو فکری:
همراه با این نسیم سحرگاهی برخیز [قیام کن] و همراه شو. اگر در این راه مبارزه مردیم [هراسی نیست.] ای دوست، گل و انقلاب به یادگار از من و تو خواهد ماند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
می ماند |
جاوید است |
سحر خیز |
سحر خیزنده |
جان سپردیم |
مردیم |
نسیم سحری |
ندای آزادی |
باغ |
جامعه |
گل |
آزادی |
بیت ß 4 جمله
یادگار ß واژهٔ دو تلفّظی
سحرخیز ß صفت فاعلی کوتاه، صفت فاعلی مرکب مرخّم
یادگار ß واژه دو تلفظی
ای دوست ß شبه جمله، ندا و منادا
گل ß نهاد
جان ß مفعول
یادگار من و تو ß ترکیب اضافی
نسیم سحرخیز ß ترکیب وصفی
قلمرو ادبی:
یادگار ß قافیه (من و تو ß ردیف)
جان سپردن ß کنایه از مرگ، شهادت
نسیم ß نماد حرکت انقلاب
نسیم سحرخیز ß جانبخشی
گل ß استعاره از انقلاب و تجلیّات آن، خاطرات و مبارزه
پیام:
به یادگار ماندن آرمان شهید
چون رود امیدوارم بی تابم و بی قرارم من می روم سوی دریا، جای قرار من و تو
قلمرو فکری:
مثل رود که می خواهد خودش را به دریا برساند، من نیز بی تابی می کنم تا خودم را به دریای مردم برسانم تا اتحاد و پیوستگی مان، دشمن را شکست دهد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بی تاب |
آشفته |
بی قرار |
بی آرامش |
بیت ß 4 جمله
رود ß متمم
سو ß متمم
امیدوار ß مسند
بی تاب ß مسند
بی قرار ß مسند
جای قرار من و تو ß بدل
قلمرو ادبی:
قرار ß قافیه (من و تو ß ردیف)
چون رود ß تشبیه، جانبخشی
رود ß نماد جریانهای انقلابی
دریا ß نماد همبستگی و یکپارچگی
«قرار» در مصراع دوم ß ایهام:
دریا و رود ß تناسب
بی قراری و قرار ß تضاد
واژه آرایی کلمه «قرار»
پیام:
همبستگی مردم